و نیز در ادعیه سِرّ است که هر که اراده کرده که بیرون رود از اهل خود پى حاجتى یا سفرى و دوست داشته باشد که او را بر گردانم سالم با برآوردن حاجتش پس بگوید وقتى که بیرون مى شود از خانه اش :
بِسْمِ اللَّهِ مَخْرَجى وَ بِاِذْنِهِ خَرَجْتُ وَ قَدْ عَلِمَ قَبْلَ اَنْ اَخْرُجَ خُرُوجى وَ قَدْ
بنام خداست بیرون آمدنم و به اذن او بیرون آیم و او مى دانست پیش از بیرون آمدنم خروجم را و
اَحْصى عِلْمُهُ ما فى مَخْرَجى وَ مَرْجِعى تَوَکَّلْتُ عَلَى الاِْ لهِ الاَْکْبَرِ تَوَکُّلَ
علمش شماره کرده برون رفتن و بازگشتم را توکل کنم بر معبود اکبر توکل
مُفَوِّضٍ اِلَیْهِ اَمْرَهُ وَ مُسْتَعینٍ بِهِ عَلى شُؤُنِهِ مُسْتَزیدٍ مِنْ فَضْلِهِ مُبَرِّءٍ نَفْسَهُ مِن
کسى که کارش را به او واگذارده و از او در کارهایش کمک گیرد و از فضلش زیاده خواهد و خود را
کُلِّ حَوْلٍ وَ مِنْ کُلِّ قُوَّةٍ اِلاّ بِهِ خُروُجَ ضَریرٍ خَرَجَ بِضُرِّهِ اِلى مَنْ یَکْشِفُهُ وَ
برکنار دارد از هر جنبش و نیرویى جز به او بیرون آمدن زیان رسیده اى که زیانش را بسوى کسى برده
خُرُوجَ فَقیرٍ خَرَجَ بِفَقْرِهِ اِلى مَنْ یَسُدُّهُ وَ خُروُجَ عائِلٍ خَرَجَ بِعیلَتِهِ اِلى مَنْ
که آن را برطرف کند و ندارى که نداریش را بدرگاه کسى برده که جلوش را بگیرد و عائله مندى که عائله اش را
یُغْنِیها وَ خُرُوجَ مَنْ رَبُّهُ اَکْبَرُ ثِقَتِهِ وَ اَعْظَمُ رَجائِه وَ اَفْضَلُ اُمْنِیَّتِهِ اَللَّهُ ثِقَتى
به نزد کسى برده که بى نیازش کند و خروج کسى که پروردگارش بزرگترین اعتماد و امید وبرترین خواسته او است خدا است
فى جَمیعِ اُمُورى کُلِّها بِهِ فیها جَمیعاً اَسْتَعینُ وَلاشَیْئَ اِلاّ ما شاءَاللَّهُ فى
اعتمادم در همه کارهایم و به او در همه آنها کمک جویم و چیزى نیست جز آنچه خدا در
عِلْمِهِ اَسْئَلُ اللَّهَ خَیْرَ الْمَخْرَجِ وَ الْمَدْخَلِ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ اِلَیْهِ الْمَصیرُ
علمش خواسته از خدا خواهم خوبى در خروج و دخولم معبودى نیست جز او و بسوى او است بازگشت