آرزو کردن شرط نیست، شرط تحقق آرزو است.
توانمندی و قدرتِ هنر از محدودیت زاده می شود و در آزادی می میرد.
انسانها به نسبت ظرفیتی که برای کسب تجربه دارند عاقل به شمار می روند. کسانی خوشبخت هستند که از تجربه ی دیگران استفاده می کنند و تجربه ی دیگران را دوباره تجربه نمی کنند.
دشواری ها نمی توانند مرا شکست دهند. هر مشکلی در برابر اراده ی بی چون و چرای من تسلیم می شود.
بازدارندهها و دشواریها، کمر مرا خم نمیکند.
انسانها هرچه حساستر باشند، رنج بیشتری میکشند.
اندیشهها به سوی امید میچرخند.
والاترین لذت بر این پایه است: “لذت درک و شناخت.”
سبب اندوه است که اشخاص در حد میانه نیز به حواس خود توجه نمیکنند. نگاه میکنند، ولی نمیبینند، گوش میدهند، ولی نمیشنوند، لمس میکنند، ولی احساس نمیکنند، غذا میخورند، ولی مزه ی آن را حس نمیکنند.
پرها میتوانند انسانها را مانند پرندگان به پرواز درآورند و به سوی بهشت ببرند. این از ادبیاتی است که با قلمپرهایشان نوشته شده است.
نگذارید خشم و بدخواهی شما سبب نابودی زندگی شود؛ زیرا کسی که به زندگی ارج ننهد، خود، شایستهی آن نیست.
همانگونه که روز خوب، خواب خوش در پی دارد، زندگی هم اگر به خوبی سپری شود، مرگی آمرزیده در پی خواهد داشت.
سرشت آدمهای خوب، گرایش به دانستن است.
عشق سرشار در صورتی به وجود میآید که از آنچه دوست دارید،آگاهی فراوان داشته باشید.
میتوان در هر زمینهای کسب دانش کرد.
درست همان گونه که اگر آهن را بکار نگیریم، زنگ میزند، همان گونه که آب راکد میگندد و یا به هنگام سرما یخ میبندد، اگر از آگاهی و مغز خود بهره نگیریم، آن را از دست میدهیم.
من از سودمند بودن دست نمیکشم.
آنچه را نقاشی میکنید باید بشناسید و از آن، آگاهی کافی داشته باشید.